آردداخلیسرتیترشماره 71غلاتگفتگوگندم

نقدی بر جراحی اقتصاد در صنعت غلات کشور

از زبان آقای شاهمیر، کارشناس ارشد روابط بین الملل و معاون اسبق GTC

صنعت غلات/ بحران‌های متکثر و متنوع سال‌های اخیر در عرصه تولید و عرضه مواد غذایی بدون شک از دوره ۶ ساله جنگ جهانی دوم تاکنون در جهان بی‌مانند است. هم افزایی نامبارک ابر بحران‌های غیرمترقبه‌ای مانند همه‌گیری کوید ۱۹ در جهان، حمله نظامی روسیه به اوکراین و تخریب گسترده مزارع، زیرساختارها و بنادر و خطوط راه‌آهن آن کشور از سوی ارتش اشغالگر روس و همچنین محصول نه چندان در خور اعتنای تولید غلات و دانه‌های روغنی در آمریکای جنوبی در فصول جاری و افزایش تقاضای جهانی مواد غذایی، در کنار گرانی بیش از حد سوخت، انواع کودهای شیمیایی و آفت‌کش‌ها، متأسفانه قیمت‌های جهانی غلات، انواع روغن‌های خوراکی و سایر مواد غذایی را با بالاترین سطح خود نسبت به بحران کمبود مواد غذایی طی سال‌های ۲۰۱۳-۲۰۱۱ رسانده است.

مطلب فوق مقدمه گفتگوی اختصاصی نگاشته با آقای شاهمیر است. وی که مدت طولانی نیز در سمت معاون اسبق بازرگانی خارجی شرکت بازرگانی دولتی ایران فعالیت داشته به بیان تحلیلی کامل از وضعیت غلات جهان، حوزه حمل غلات و چالشهای آن در کنار سیاستهای کشور پرداخته است.

 رویدادهای اخیر جهانی در حوزه غلات چه تأثیری داشته  و پیام آن برای مقوله امنیت غذایی کشور از دیدگاه شما چیست؟

اگرچه تقریباً تمامی کشورهای مصرف‌کننده جهان از مجموع بحران‌های مذکور متضرر می‌شوند، حجم این آسیب‌ها به اقتصاد ملی ما و در تأمین ذخایر استراتژیک مواد غذایی، با توجه به تداوم تحریم‌های مالی و بانکی جهانی شوربختانه ابعاد بیشتر و عمیق‌تری می‌یابد. به عنوان مثال در حالی که بسیاری از کشورهای کمتر توسعه‌یافته و درحال‌توسعه هم اکنون می‌توانند از اعتبار ۴۰ میلیارد دلاری بانک جهانی (که در هفته سوم ماه می سال‌جاری  برای عبور کشورهای عضو از بحران کمبود مواد غذایی اختصاص داده شده است)، استفاده کنند، محدودیت‌های اعمالی علیه ایران متأسفانه راه را به روی دولت و ما بسته است.

راه برون رفت از این تنگناهای مهلک، ممتد و ویرانگر، بدون شک تشنج زدایی در روابط بین‌المللی و تلاش برای عادی‌سازی روابط با دیگر اعضای جامعه جهانی و به‌ویژه کنشگران و بازیگران اصلی آنها است که تصادفاً همگی در زمره بزرگ‌ترین تولیدکنندگان مواد غذایی و دانه‌های روغنی در جهان نیز قرار دارند.

در بحران پیش‌آمده یکی از مهم‌ترین شاخص‌ها بحث حمل و نقل دریایی غلات و تأثیر عمیق افزایش  نرخ حمل بر قیمت نهاده بود. از نگاه شما بزرگ‌ترین چالش‌های حمل غلات در چند ماه اخیر کدام بوده و کدام کشورها در بحث حمل صنعت غلات با بیشترین آسیب روبه‌رو شده اند؟

قیمت سوخت ناوگان‌های حمل و نقل بین‌المللی به طور اعم و ناوگان‌های کشتیرانی که بخش عمده حمل و نقل غلات جهان را انجام می‌دهند به طور اخص، همواره بیشترین سهم در سبد هزینه‌های آنها را به خود اختصاص می‌دهد. اعمال محدودیت‌ها، ممنوعیت‌ها و تحریم‌های مختلف و گسترده علیه روسیه به علت حمله و اشغال بخش‌هایی از اوکراین  و در رأس آنها تحریم صادرات مواد سوختی آن مانند نفت خام و گاز که از شریان‌های اصلی اقتصاد آن کشور به شمار می‌روند، افزایش ناگهانی مواد سوختی در جهان و از جمله مازوت مصرفی کشتی‌های مختلف و به‌ویژه کشتی‌های قاره‌پیما را در پی داشت.

در این میان، تحریم ناوگان حمل و نقل دریایی روسیه که کار جابه‌جایی بخش قابل‌توجهی از غلات تولیدی از جمله ده‌ها میلیون تن گندم و ذرت و همچنین مقادیر معتنابهی از دانه‌های روغنی و انواع روغن‌های خام این کشور را برعهده داشت و ممنوعیت ورود آنها به بسیاری از سواحل کشورهای جهان نیز از جمله موارد مؤثر در افزایش کرایه حمل دریایی مواد غذایی و نهاده‌های دامی در سراسر جهان به شمار می‌‍‌رود.

میزان خسارات وارده به کشورها دقیقاً به میزان واردات نهاده‌های غذایی و دامی آنها بستگی دارد. بدیهی است کشوری مانند مصر که بخش قابل توجهی از نیازهای گندم خود را از روسیه و میزان زیادی از روغن خوراکی مورد نیاز خود را از اوکراین تأمین می‌کرد، از رهگذر بحران مذکور متحمل خسارات مالی بسیار سنگین‌تری شده است. کشورهای آفریقایی نیز که عمدتاً در زمره خریداران گندم روسیه و اوکراین هستند، از بزرگ‌ترین قربانیان این منازعه مهلک و پرهزینه به شمار می‌روند که با توجه به کمک‌های گسترده و قابل توجه مالی و نظامی کشورهای غربی به اوکراین، روزبه‌روز ابعاد گسترده‌تر و فاجعه‌بارتری به خود می‌گیرد.

تأثیر سیاست‌های دولت در جهت حذف ارز ترجیحی و نحوه واردات غلات و نهاده‌ها چیست و راه برون‌رفت از بحران‌های جاری تأمین صنعت غلات کدام است ؟

بسیاری از بهانه‌هایی که موجبات حذف ارز ترجیجی را فراهم آورد؛ ناشی از ادغام‌نشدن اقتصاد ایران در بازارها و اقتصاد جهانی و کمبود منابع و درآمدهای ارزی آن از یک سو و افزایش مستمر هزینه‌های اقتصاد دولتی و کارکنان فراوان، اما کم‌بهره آن است. چنانچه نظام سیاسی و عقیدتی حاکم بر ایران و دولتمردان آن اندکی از فاصله کهکشانی ساحت تحقق آرمان‌های خود تا واقعیت‌های عالم امکان بکاهند و پا بر زمین سخت واقعیت‌ها بگذارند، بدون شک موجبات افزایش سرمایه‌گذاری داخلی و خارجی و رونق اقتصادی و برون رفت از مجموعه متنوعی از بحران‌های موجود و از جمله بحران تأمین غلات در کشور فراهم می‌شود؛

درحالی‌که در دیگر کشورهای جهان دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی مسئول ریل‌گذاری و تسهیل روابط اقتصادی و جذب سرمایه‌گذاری خارجی و انتقال دانش و فناوری‌های نوین علمی و صنعتی است،‌ در ایران این اقتصاد ملی است که دنباله‌رو سیاست خارجی است. هم از این روست که سیاستمداران ما بدون به توجه به واقعیت‌ها و قابلیت‌های تولید غلات و مواد غذایی در کشوری مانند کوبا که بر اساس گزارش‌های سازمان خواربار جهانی طی ۵ سال گذشته به طور متوسط سالانه بیش از دو میلیون تن غلات وارد کرده و مجموع تولید ذرت و برنج آن در سال  ۲۰۲۱ به‌سختی به حدود ۵۵۰ هزار تن رسیده، قرارداد تهاتر نفت در برابر مواد غذایی منعقد می‌کنند.

گفتنی است؛ دولت کوبا در ماه می سال گذشته ضمن اشاره به محدودیت‌های تأمین گندم از احتمال کاهش ۳۰ درصدی تولید نان در این کشور ابراز نگرانی کرده بود و بدیهی است کشوری که در تأمین منابع غذایی شهروندان خود ناتوان است، منطقاً نمی‌تواند شریک قابل اعتنایی برای تأمین نیازهای استراتژیک غذایی کشور ما باشد.

روند نرخ‌گذاری گندم و ذرت و جو  و صنعت غلات در کشورمان تا چه اندازه در مدیریت درست این زنجیره مؤثر بوده و آیا انتقادی بر این نوع نرخ‌گذاری وارد است؟

مستشرقین و خاورشناسان تعریف قابل اعتنایی در مورد ایرانی‌ها دارند. آنها معتقدند که ایرانی‌ها عموماً دو انتهایی و اهل افراط و تفریط هستند. یا بی‌ستون می‌سازند یا چهل ستون. این اشاره شاید پاسخ بایسته‌ای به نحوه نرخ‌گذاری گندم در کشور ما درمیان سال‌های اخیر باشد؛ در حالی‌که در سال‌های گذشته فاصله قیمت خرید تضمینی گندم و سایر محصولات کشاورزی ظاهراً ارتباط تنگاتنگی با واقعیت‌های بازارهای جهانی و نرخ ارز نداشت و کشاورزان همواره از قیمت‌های پایین گلایه‌مند بودند، امسال و به صورت ناگهانی دولتمردان پشت درهای بسته و بدون تمسک به عقل سیال جمعی شرکای اجتماعی خود و از جمله اصحاب صنعت تولید آرد و انجمن‌های صنفی خبازان و دیگر دست اندرکاران صنف و صنعت گندم و آرد و نان،  قیمت گندم را متناسب با قیمت‌های جهانی آن برای تحویل در بنادر کشور و در بالاترین نرخ سالیان اخیر یعنی حدود ۵۸۰ دلار تعیین کردند.

بدیهی است در کشوری مانند ایران که کشاورزان از انواع یارانه‌های مختلف مانند آبِ تقریباً رایگان و برق و سوخت فراوان و ارزان برای تمامی مراحل کاشت و داشت و برداشت خود برخوردار هستند، نرخ مذکور که متعاقباً تأثیر بلافصلی نیز بر قیمت سایر محصولات مرتبط و از جمله نان‌های سنتی و صنعتی و دیگر صنایع وابسته خواهد داشت، اساسا ً هیچ ارتباطی با واقعیت‌های بازارهای جهانی نداشته و ندارد.

نوسانات دائمی در قیمت غلاتی مانند گندم در بورس‌های معتبر جهانی

به عنوان مثال در هندوستان که سازوکار تعیین حداقل قیمت تمام‌شده برای خرید محصولات کشاورزی مانند گندم و برنج موسوم به  Minimum Support Price  سال‌های طولانی است که در آن جاری و ساری است، قیمت‌ها بر مبنای تحویل محصول در مزرعه یا مراکز جمع‌آوری مربوط تعیین می‌شود. بدیهی است نرخ گندم تحویل بنادر کشور که مبنای تعیین قیمت تضمینی خرید گندم امسال تعیین شده است، شامل ردیف‌های مختلف و متعددی مانند هزینه‌های بوجاری و نگهداری در سیلوها، حمل و نقل به بنادر و پایانه‌های دریایی و همچنین هزینه‌های بازرسی کالا، ضدعفونی و بارگیری آنها در مبدأ و تخلیه در مقصد و بیمه و بیش از همه کرایه حمل دریایی محصولات مذکور است.

جمع ردیف‌های پیش‌گفته به‌انضمام  هزینه‌های تأمین مالی فروشندگان و سود انتظاری آنها روی هم‌رفته تقریباً بیش از نیمی از قیمت گندم وارداتی را به خود اختصاص می‌دهند که هیچ کدام در تعیین قیمت خرید تضمینی امسال گندم در کشور مورد اعتنا قرار نگرفته‌اند .

نکته دیگری که باید به آن اشاره کرد، نوسانات دائمی در قیمت غلاتی مانند گندم در بورس‌های معتبر جهانی است. چنانچه سال‌های آتی و پس از بحران‌های موجود قمیت‌های جهانی غلات و از جمله گندم مجدداً به محدوده‌های مرسوم سنوات گذشته یعنی دامنه ۲۰۰ تا ۴۰۰ دلار بازگردد،‌ آیا کشاورزان ما راضی خواهند شد که قیمت محصول را مانند امروز با قیمت‌های رایج جهانی انطباق دهند؟

با توجه به قصد دولت برای جراحی اقتصادی کشور، مهم‌ترین اقدامی که صنعت غلات و بخش صنعت و تجارت کشور به آن نیاز دارد، چیست ؟

جراحی بیمار را معمولا ً در زمانی انجام می‌دهند که بیمارتوان کافی برای تحمل صدمات و لطمات ناشی از جراحی و خونریزی‌های شدید حین و پس از آن را داشته باشد؛ همچنین لازم است تمام احتمالات و تمهیدات ضروری برای ترمیم و بهبود جراحات ناشی از عمل مانند تزریق خون کمکی و مراقبت‌های ویژه پس از اتمام جراحی را هم از قبل بیندیشند؛ سپس کاردهای تیز جراحی را به زبده‌ترین جراحان کشور بسپارند. شاید اگر جراحی در بخش صنعت غلات در سال‌های گذشته  که حال عمومی بیمار بهتر بود و زمانی که ایران حتی مبادرت به صادرات گندم مازاد خود به خارج از کشور می‌کرد، صورت می‌گرفت، به نتایج بسیار مطلوب‌تری منجر می‌شد.

با توجه به  تلاقی ابر بحران‌هایی مانند بروز پاندمی کووید19 ، تهاجم روسیه به اوکراین، آغاز دوره خشکسالی ۲۰ ساله در ایران، کمبود نزولات آسمانی و بحران ریزگردها و نصف شدن تولید گندم در کشور همزمان با افزایش بسیار قابل توجه هزینه‌های کاشت و داشت و برداشت و تورم لگام گسیخته سال جاری، به نظر می‌رسد نامطلوب‌ترین زمان برای آغاز جراحی انتخاب شده است.

نکته‌ای که در این جراحی بسیار دردناک کاملاً مغفول افتاده است، ظاهراً مشورت‌نکردن با بیمار و بستگان اوست. واقعاً جا داشت و جا دارد که با تمامی بخش‌های مختلف صنایع و صنوفی که با تبعات این عملیات اقتصادی و بحران‌های غیرمترقبه پس از آن دست به گریبان خواهند شد، مشورت می‌شد. برای کاهش دردها و آلام این جراحی دردناک هنوز هم برای مشورت با آنها وقت هست و نباید از این امر خطیر غافل شد.

نقاط قوت و ضعف کنفرانس ایران گرین در صنعت غلات چیست؟

برای بررسی نقاط قوت کنفرانس ایران‌گرین کافی است در مقام مقایسه نگاهی به معتبرترین کنفرانس جهانی غلات یعنی Global Grain   که در هفته سوم ماه می سال جاری و تنها دو هفته پس از کنفرانس تهران و در شهر ژنو برگزار شد، بیندازیم. میزان استقبال از کنفرانس مذکور و تعداد نفرات شرکت‌کننده در آن به هیچ وجه با کنفرانس ایران گرین قابل مقایسه نیست.

از سویی، تنوع موضوعات، رنگارنگی صنایع و صنوف شرکت‌کننده در ایران‌گرین، استقبال تقریباً تمامی بخش‌های مرتبط با صنایع و صنوف مربوط به تجارت و فرآوری غلات، کرامت برگزارکنندگان در انتشار اطلاعات، پذیرایی سخاوتمندانه و چشمگیر برگزارکنندگان، ماهیت غیرانتفاعی این کنفرانس و امکان حضور رایگان تقریباً تمامی علاقه‌مندان از جمله امتیازات برجسته برگزاری کنفرانس ایران‌گرین است. بد نیست متذکر شوم برای شرکت در اجلاس گلوبال گرین شرکت‌کنندگان می‌بایست  ۲۰۰۰ دلار می‌پرداختند؛ در حالی‌که در کنفرانس تهران حتی دانشجویان علاقه‌مند سراسر کشور هم این امکان را ‌یافتند که به‌رایگان در کنفرانس حضور یابند و از اطلاعات ارزشمندی که در دو روز بسیار پربار آن به اشتراک گذاشته ‌شد، بهره‌مند شوند.

 

خبرنگار: فاطمه بغدادی

 

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا