
باز صحبت گندم، این دانه الهی شد که با وجود برکت فراوان آن متاسفانه در معرض دستبرد جمعی از خدا بیخبران قرار گرفته که در طول سالیان دراز از قِبل آن بهرمند بودهاند و این امر میسر نبود؛ مگر به مدد مدیران فاسد…!
روزی را به یاد دارم که می گفتند دست به ترکیب آرد و نان نزنید؛ چراکه باعث تزلزل حکومت میشود و یا میگفتند اصلاح آرد و نان، مدیری قدر و محکم می خواهد اما دیدیم که هر مدیری با سلیقه خود در حوزه آرد و نان رفتار کرد و در بازار آشفته رانتهای قوی بخش خصوصی و دولتی، صالحان و مدیران سالم تاب نیاوردند و کار را رها کرده و رفتند و این مائده الهی و تمام چارچوبهای آن به انحراف رفت .
روزی دیگر آمد و گروهی دلسوز بسیار کوشیدند که به مسئولین دولتی بقبولانند که بهداشت گندم باید رعایت شود و این دانه بهشتی از روی زمین که توسط افراد نالایق (تعاونی روستایی) نگهداری و انبار میشد، باید ستانده شود.
بعد از مدتها جنگ و ستیز قرار بر این شد که نهضت سیلوسازی به راه افتد و هر محلِ تولید (کارخانه آرد) برای نگهداری گندم مصرفی خود، سیلوی 20 تا 30 هزار تنی بسازد و بحث حمل و نگهداری هم به شکلی حل شود؛ اما متاسفانه مدیران دولتی نالایق به اسم خدمت آمدند و زمین و وام در اختیار افراد ناوارد در این کار قرار دادند و هر کس در هر کجا سیلویی ساخت. البته دولت هم قرار بود نگهداری گندم را رها کند و در اختیار سیلوداران بگذارد تا بهداشت، ایمنی و مراقبتهای لازم برای آن توسط بخش خصوصی بهتر صورت گیرد. سیلوها به سرعت ساخته شد چراکه وام و زمین داشت؛ اما مدیران دولتی نگذاشتند تا گندم تغییر مسیر دائمی دهد و به سیلوهای غیر دولتی واگذار شود؛ لذا سیلویی با ظرفیت 50 هزار تن، 10 تا 15 هزار تن گندم گیرش آمد که هیچگاه جواب هزینههایش را نداد.
از این مرحله بگذریم که اقساط بانکی سیلوها معوق شد و عده ای از سیلوداران ورشکست شدند. سیلوها خاک خورد و این سرمایه ملی معطل ماند و دولت اولویت خود را به سیلوهای ملکی داد. تا جایی که سیلوی 80 ساله تهران به سیلوهای دیگر ترجیح داده شد…!
بگذریم ….کار از ریشه خراب است و کسی به خاطر درآمدهای جمعی، دنبال حل مشکل نیست…!
کشت، خرید، بهداشت و نگهداری گندم هر کدام از موارد فوق قابل تحلیل است و دهها حاشیه دارد اما در سیلوداری بسیار شنیده ایم که برخی سیلوداران در نگهداری گندم، تخلف میکنند؛ اما از آنهایی که تلاش شبانه روزی دارند تا در نگهداری بهداشتی و کیفیت گندم، کم نگذارند و به بهترین وجه گندم را که امانت ملی است نگاه دارند، هیچ یادی نمیشود! یعنی دوغ و دوشاب یکی است و در این میان هر روز هزینهها بالا میرود، اما دستمزدها خیر…!
البته گاهاً دیده میشود که برخی سیلوداران متخلف، هم عزیزترند و هم سهم بیشتری میگیرند!
حرف دل این است که مسیر گندم و آرد و نان قابل اصلاح نیست و حال این صنعت خوب نیست! یک روز در نانواخانه میگفتند چرا چانه نان کوچکتر میشود و جواب میدادند، نرخ نان را باید درست کنیم! امروز هم باید گفت؛ تا نرخ گندم خریداری شده از کشاورز و فروش آن به کارخانه و تبدیل آن به آرد با این اختلافات فاحش صورت می پذیرد، همین آش است و همین کاسه…!
سلام مرا به دست پاکان این مجموعه برسانید و من دست بوس پاکان این صنعت خواهم بود.